- فن فروش
- حیلت گر محیل: گفت کای فن فروش دستان خر، گر بدی از جهان بمنت نظر... (سنائی حدیقه)
معنی فن فروش - جستجوی لغت در جدول جو
- فن فروش ((فَ نْ. فُ))
- حیلت گر، فریبکار
- فن فروش
- حیله گر، مکار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عطار، مشک فروش
شاعر، متملق چاپلوس
باده فروش، شراب فروش
کسی که علم و دانش خود را به رخ دیگران می کشد
بوبفروش آنکه انواع فرش و قالی فروشد
استاد نما کسی که تظاهر به فضل و علم خود کند
کاسبی که جنس را بوزنی کمتر از میزان خود بمشتری فروشد
کسی که گل فروشد خود فروشنده گل
آنکه می فروشد باده فروش: هرگز بیمن عاطفت پیر می فروش ساغرتهی نشد زمی صاف روشنم. (حافظ)
آنکه نان فروشدنانوا
آنکه ادعای هنرمندی و اظهار فضل کند
کسی که یخ می فروشد فروشنده یخ
فروشنده ای که جنس را کمتر از وزنی که باید داشته باشد می فروشد
Florist
florista
Florist
florysta
флорист
флорист
florista
fleuriste
fiorista
bloemist
फूलवाला
penjual bunga
פרחניק